درخت گفت: زنده ام

زنده بودن رسم می خواهد گاهی هم رسوم. اما رسمِ زندگیِ ما چیست؟

درخت گفت: زنده ام

زنده بودن رسم می خواهد گاهی هم رسوم. اما رسمِ زندگیِ ما چیست؟

هنوز فرایند ادامه داره!

پنجشنبه, ۴ دی ۱۳۹۳، ۱۰:۱۹ ب.ظ

خدایا تو چی جوری به من رحمت میاد؟

          با عبادتت

                       با شناختن وظایفی که بهم دادی..........

                                   با خالصانه برای تو عمل کردن و.........

همه اینهاست که قد من رو جلوی تو بلند میکنه

چون احساس میکنم یه توشه هرچند ناچیزی ،یه چیزکمی هم شده جمع کردم توی کیسم که بتونم سرش با تو حرفی بزنم

بعد میشم انبان عجب و تکبری که در تو در توی پیچیده ی روح من پنهان میشه و یه روز بی خبر از من ،گوشه ی پای من رو میگیره و سر عاقبت بخیریم با خاک عاقبت به شری آلوده میشه......

        حالا کجا پیدا کنم

                             یه عملی که نتونم مال خود کنمش

بیشترین بقارو داشته باشه، ازش خسته نشم و همیشه پاش بدهکار بمونم؟!

چه جوری تواضع کنم که از توی دلش تکبر ریشه نکنه، چه عملی پیدا کنم که عجب سر تا پاشو نگیره؟



ادامه دارد!!!!!دو قسمت دیگه مونده

 

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۳/۱۰/۰۴

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی